اشکای یخیمو پاک کن
درای قلبتو باز کن
صدای قلبمو بشنو
من چه کردم با دل تو ؟
کاشکی تو لحظه ی آخر
عشقو تو نگام میخوندی
قلبتو صدامو نشنید
رفت و با غریبه جوشید
اگه یه روز بگم از این حکایت
که به تو کردم عادت
دلم پیش دلت تو زندون رفاقت
اگه یک شب برسم به حقایق
میشم خدای عاشق
میگم رازمو به ستاره ی دریای مغرب
نظرات شما عزیزان:
عالی بود واقعا اشکمو درآورد.............